نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





باورم نمیشه

|http://www.atrebaroon.blogfa.com|عکس های عاشقانه|http://www.atrebaroon.blogfa.com|

باورم نمیشه دیگه خبری از تو نباشه
نکنه خدا نکرده کسی تو دله تو جاشه
با خودم میگم
عزیزم،نکنه که برنگردی
  نکنه خبر  بیارن عشقه تازه پیدا کردی
یادته گفتم پامو میذارم دو دلم و عشقم گوشیمو خاموش میکنم
؟؟؟
پامو گذاشتم دلمو خورد کردم
ولی نتونستم گوشیمو خاموش کنم
نتونستم ازت دل بکنم
اخه لعنتی تو چی داری که از دلم بیرون
نمیری؟؟؟؟ هان؟؟
 
 

[+] نوشته شده توسط سارا و علیرضا در 8:5 | |







متنفری اره؟؟

|http://www.atrebaroon.blogfa.com|عکس های عاشقانه|http://www.atrebaroon.blogfa.com|

چه دنیای عجیبی است
هر وقت حرف دلم را زدم
...دلت را زدم..
.
 
اون شب گفتی ازم متنفری خون گریه کردم
ولی نمیدونم از چی من خوشت نمیومد؟؟
یا شایدم یکی دیگه اومده که من دلتو زدم؟؟
خیلی نامردی اینو بدون همیشه دوست دارم و
توی قلب منی
عشق جدیدت مبارک باشه
 

[+] نوشته شده توسط سارا و علیرضا در 8:1 | |







اون رفت

یادم می یاد یه روز بهم گفت بدون من می میره

اما حالا...

کو؟ کجاست؟                                                                    

کو اونی که می گفت بدون من می میره؟

می دونی چیه؟

دلم واسه خودم خیلی می سوزه وقتی یادم می یاد چه جوری حاضر بودم زندگیمو واسش بدم.

حتی قطره های اشکمو ندید

همون اشکایی که هر موقع از چشمام جاری می شد می گفت:وقتی گریه می کنی و این اشکا رو 

 گونه هات می لغزه انگار آسمون رو سرم خراب می شه اما چه آسون از کنار قطره قطره ی اشکام

 گذشت و هیچ اعتنایی نکرد.

منم همه ی اشکامو تو یه تنگ بلور جمع کردم یه گل شقایقم پر پر کردم و ریختم روش آخه می گن این

جوری مسافرت خیلی زودتر بر می گرده . شاید این جوری باشه گرچه تا حالا این اتفاق نیفتاده.

 

ولی حیفه اشکام آخه خودم اونو تو اشکام دیدم و می دونم اگه از چشمام بیفته دیگه نمی بینمش.

 

پس اشکامو پیش خودم نگه می دارم تا اگه شاید یه روزی برگشت اون تنگ بلورو نشونش بدم و بگم:

بی انصاف ببین دونه به دونه ی این اشکا رو واسه تو ریختم

 

واسه تویی که به قول خودت تحمل دیدن حتی یه قطرشو نداشتی



[+] نوشته شده توسط سارا و علیرضا در 7:51 | |







صدای نازت

صدایت هنوز در گوشم است

تکرار حرفهای عاشقانه ات در قلبم، عذاب هر روزم است

اینکه دلی میشکند و اشکی میریزد عادت لحظه های عاشقانه است

کاری نمیتوان کرد ، حرفی نمیتوان زد ، مقصر دل من است

همیشه میگفتم اینبار دیگر اشتباه اول و آخر من است .

ولی افسوس که این اشتباه پی در پی من بود

فکر میکردم اینبار دیگر تو با بقیه فرق داری ، این خیال باطل من بود

تمام دلخوشی من ، یک جمله صداقت از میان تمام حرفهای دروغت بود!

طلوع فردا ، امیدی دوباره در قلبم بود ،

طلوعی ندیدم ، غروب عشق تصویر سیاه زندگی ام بود.

نه عشق اولت بودم ، نه عشق آخرت

من تنها کسی نبودم که در قلبت بودم

هنوز اسیر دل بی وفای توام

هنوز خیره به چشمهای خمار توام

دلم ، بدجور درگیر دل سیاه تو است

با اینکه بی وفایی دیده ام ،اما هنوز عاشق توام

به خدا این رسمش نیست ،


[+] نوشته شده توسط سارا و علیرضا در 7:49 | |







گفتم ؟؟؟

به تو گفتم قبل رفتنت: اگه نباشی یک روز

کاری با دنیا ندارم

به تو گفتم :خودمو میکشم و پر میزنم تو آسمون

بگو گفتم یا نگفتم؟

به تو گفتم زنده ام بانفس خیال چشمات

چشاتم تنهام گذاشتن

حالا من موندم و تیغ و رگ دست و عکس پاره تو من

بگو گفتم یا نگفتم؟

مگه بهت نگفته بودم بی تو روزگار من تیره و تاره؟

حالا یادگار من بعد سفر کردن تو طناب داره

تیغو میکشم رو رگهام ، می پاشه خونم رو عکسات

نتونست سدی بسازه ، رنگ چشمات سیل اشکات

ilmsh

 

آمده ایم که عاشق شویم و بمیریم


[+] نوشته شده توسط سارا و علیرضا در 7:48 | |







مینویسم برای تو که رفتی

بوی عشق میدهی غریبه!!!!

برای تو مینویسم که نگاهت را از

پشت دیوارهای شهر میبینم!!!!

و چه عاشقانه نگاهیست....

و لبخندت را بر لب خود تجربه میکنم

 نامت را نمیگویم میترسم که مبادا 

بشکند زیبایی دل بستن را...!!!!

ان را در قلبم حک میکنم تا بمانی

و بدانی دوستت دارم....!!!!

ای غریبه میشناسمت تو از جنس

نور و از تبار مجنونی و خداوند در

روح بزرگت خانه دارد....!!!!

غریبه دوستت دارم به وسعت

دل عشاق جهان...!!!!


[+] نوشته شده توسط سارا و علیرضا در 7:40 | |